هیچ اهرمی همچون بردباری و امید نمی تواند مشکلات را از پیش پایت بر دارد. ارد بزرگ      
گفتگوی چهار شمع
چهار شمع سرخ و سبز
در فضا نور میپاشيد
آرامشی دلپذیر
نور را در مینوردید
و میشدحرفهاشون رو فهمید
اولی گفت
اسمش صلحه
ولی کسی رو توان اون نیست
که روشناییش رو
دوام بخشه
و فرو رفت در عمق خاموشی
دومی گفت
نامش ایمونه
دیگه نیازی نیست به وجودش
و فرو رفت در عمق خاموشی
سومی گفت
نامش عشقه
ولی نیست دگر اورا توانی
رها کرده اند اورا
ادمهای این دنیای فانی
و فرو رفت در عمق خاموشی
ناگهان کودکی
اشگ در چشمانش درخشید
و پرسید
چرا خاموش گشتید؟
شمع جهارم گفت
با شعله ی سوزان من
بانور بی پایان من
خواهند بود قادر همه
روشن کنند شمع هارا
باردگر
من امیدم ،من امیدم، من امید
 شکوهه عمرانی
 ژنو / سوییس
 http://chokouh.tk
 
 
نظرات
ارسال یک نظر